- پای باف
- جولاهه جولاه بافنده نساج حائک
معنی پای باف - جستجوی لغت در جدول جو
- پای باف
- پای بافنده، جولاهه، بافنده
- پای باف
- بافنده، کسی چیزی را می بافد، باف کار، تننده، نسّاج، بافت کار، جولاهه، جولاه، حائک
برای مثال کشاورز و آهنگر و پای باف / چو بیکار باشند سرشان بکاف (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نساجی، بافندگی
رقاص، پاکوب
رقاص
سنگ پا
بوسنده پاظنکه پای کسی را بوسد، پای بوسی تشریف بخدمت: بپا بوس علی بن موسی الرضا مشرف شدم. یا به پابوس کسی رفتن، بخدمت او رسیدن حضور او مشرف شدن
خلخال مقابل دستبند، دوال و بندی که بپای باز اسب و مانند آن بندند پایدام بند پا پاوند پابند، آنکه پای بسته و گرفتار است مبتلی مقید، با عیال بسیار. یا پای بند چیزی یا کسی بودن، بانچیز یا آنکس دلبستگی بسیار داشتن، یا پای بند عیال. مقید به عیال گرفتار اهل بیت
آبستنی که زادن او نزدیک شده باشد
مقید، اسیر محبت
پای کوبی رقص
پاداش
آنکه پارچه های زربفت می سازد
محل اقامت، خانه سرا منزل
سازنده و کننده پلاس لواف
جای اقامت، محل اقامت، خانه، سرا، منزل
کسی که پیشه اش قالی بافی است، بافندۀ قالی
بافندۀ زری، کسی که پارچه های زربفت می سازد
پاک باخته، کسی که در قمار تمام دارایی خود را ببازد، کنایه از کسی که با نظر پاک به معشوق خود می نگرد، عاشق صادق، شخص وارسته، زاهد و تارک دنیا، برای مثال تمنی کند عارف پاک باز / به دریوزه از خویشتن ترک آز (سعدی۱ - ۵۶)
پابند، ریسمانی که با آن پای حیوان یا اسیر یا مجرم را ببندند، پاوند، پای بند، چدار
غالی باف بوبگر بافنده قالی و قالیچه
رقص، پایکوبی
محل اقامت، خانه، سرا، منزل
پابست، برای مثال اول اندیشه وآنگهی گفتار / پای بست آمده ست و پس دیوار (سعدی - ۵۶) ، خواجه در بند نقش ایوان است / خانه از پای بست ویران است (سعدی - ۱۵۰)
تله، دام، نوعی دام که از موی دم اسب درست کنند و در زمین بگسترانند تا پای پرندگان در آن گیر کند
مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند
کنایه از هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند،برای مثال گفتم به پایگاه ملائک توان رسید / گفتا توان اگر نشود دیو پای دام (خاقانی - ۳۰۲) ، خصم را روز چند مهلت داد / لاجرم خصم پای دام نهاد (سنائی۱ - ۲۵۷)
مرغی که صیاد در کنار دام ببندد تا مرغان دیگر به هوای او در دام بیفتند
کنایه از هر نوع حیله و نیرنگی که برای فریب دادن کسی به کار ببرند،